دومین بازی از سری کیش یک آدم‌کش است که توسط استودیوی یوبی‌سافت مونترال ساخته و توسط یوبی‌سافت منتشر شد. این بازی داستانی غیرخطی دارد و در برای دستگاههای پلی‌استیشن ۳ و ایکس‌باکس ۳۶۰؛ و سیستم‌عامل مایکروسافت ویندوز ساخته شده‌است.

 

داستان:

یکی از عواملی که باعث موفقیت نسخه قبلی و به احتمال زیاد این نسخه می‌شود، داستان بازی است. داستان بازی را یکی از بهترین نویسندگان بازی یعنی آقای کوری می‌(Corey May) نوشته‌است. از آثار این نویسنده می‌توان به Prince of Persia: Warrior Within،Stolen،Prince of Persia: The Two Thrones،Army of Two و Assassin's Creed اشاره کرد. البته اکثر بازی‌های ساخته شده توسط استودیوی Ubisoft آن هم شعبه Montreal از داستان‌های بسیار خوبی بهره مند هستند. داستان بازی کیش یک آدم کش 2 از جایی آغاز می‌شود که دزموند مایلز (Desmond Miles) که به وسیله دستگاه Animus توانسته بود به دوران جنگ‌های صلیبی سفر کند و نکات ناگفته آن زمان را کشف کند به همراه دختر جوانی به نام لوسی استیلمن-Lucy Stillman-که مسئول دستگاه Animus است از محلی که در آن فعالیت می‌کنند، فرار کند. پس از اینکه آن‌ها موفق می‌شوند از دست ماموران امنیتی فرار کنند به محل جدیدی می‌روند که دستگاه Animus 2 در آن قرار دارد. آن‌ها باز هم سعی دارند که به وسیله این دستگاه به گذشته بروند و در نقش یکی دیگر از اجداد دزموند که اتزیو آئودیتوره دا فرینتزه نام دارد به بخش نا معملوم دیگری از تاریخ دست پیدا کنند. آن‌ها در قرن پانزدهم به ونیز می‌روند. در آن روز اتزیو تازه به دنیا آمده‌است. بعد از آن بازی به زمانی سفر می‌کند که دیگر اتزیو به مرد جوانی تبدیل شده‌است. خانواده اتزیو یکی از خانواده‌های مهم آن زمان ونیز هستند که یک راز بزرگ را در خود دارند. پدر اتزیو که جیووانی(Giovanni) نام دارد عضو یکی از گروه‌های حشاشین آن زمان است. اما اتفاقی باعث می‌شود که هویت پدر او فاش شود. هنگامی که مشخص می‌شود که جیووانی یکی از حشاشیون‌های معروف بوده‌است، دولت آن زمان او و دو پسر دیگرش را به اعدام محکوم می‌کنند. روز اعدام آن‌ها فرا می‌رسد و اتیزیو به همراه خواهر و مادرش با اندوه فراوان در حال نگاه کردن به اعضای خانواده شان هستند. پس از اعدام، اتزیو قسم می‌خورد که انتقام خون پدر و برادرانش را از عاملین این اتفاق بگیرد. به همین دلیل اتزیو نیز راه پدرش را در پیش می‌گیرد و به گروه حشاشیون می‌پیوندد و پس از فرار از فلورانس با خواهر و مادرش به ویلای عموی خود یعنی ماریو آدیتوره در مونتریجونی میروند.او سپس شروع به انتقام گیری از دشمنان مردم و پدرش در ونیز، فلورانس و دیگر شهرهای ایتالیا میکند.در آخر متوجه میشود که سر دسته ی عوامل قتل پدرش پیرمردی است به نام رودریگو بورجیا که در واتیکان به سر میبرد.ادزیو به آنجا رفته و به کمک سیب عدن که به دست او افتاده با رودریگو درگیر میشود سپس او را شکست داده ولی نمیکشد.سرآخر در همانجا روحی را مشاهده میکند که از اله های روم باستان است.او خود را مینروا معرفی کرده و در صحبت های خود هشداری درباره ی زمین و اتفاقاتی که قرار است برای آن بیفتد میدهد.مینروا در صحبت های خود به وضوح به دزموند مایلز اشاره میکند و نام او را می آورد، سپس دزموند به علت لو رفتن جای خود و دوستانش از آنیموس خارج شده و همگی فرار میکند و...لازم به ذکر است که در اول بازی لباس لوسی خونی است که می‌شود گفت خون نمونه 16 است همچنین دزموند در آخر قابلیت های اجداد خود را به دست می آورد.